سکون ششم: نفس تنگی

ساخت وبلاگ

وقتی مستأصل میشم، نفسم تنگه

بلاتکلیفی خودش به تنهایی رو مخ و انرژی هرز دهنده ست

از یه طرف بچه ها گفتن بریم بیرون، خب رفقای خوبی هستن

از یه طرف مامان میگه شنبه خونه خواهر

از یه طرف خواهر میگه سینما

از یه طرف دلم میگه بتمرگ درس بخون

از یه طرف ددلاین ۵ فوریه رو باید دریابم

و از یه طرف فردا عصر و شروع اعتکاف

خلاصه یه طرف یه طرف میشه هزار طرف

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ &nbsp توسط عابر پیاده  | 

« روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 70 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت: 10:42