206

ساخت وبلاگ
احساس تهی بودن دارم
و متذکر میشم که تهی با پوچ فرق داره از نظر من

 

خب دیروز ترم اول زبان تموم شد و امروز قرار بود ترم جدید شروع بشه که به تعویق افتاد و جلسه اول، شنبه خواهد بود

کارای فارغ التحصیلی هم که گوش شیطون کر، به مرحله تحویل رساله و ابطال کارت دانشجویی رسیده و امیدوارم همین ماه تموم بشه؛ بماند که بخاطر مشکل اتوماسیون دانشگاه، مجبور شدم از اول درخاست ثبت کنم و برم این اتاق و اون اتاق، اما همین که معطلیای امضا و جلسات و صورت جلسات رو یه بار کشیده بودم و دیگه نیاز نبود تکرارشون کنم، کمک کرد که به این مرحله برسم

دوست دارم حالم خوب باشه، ولی اون بخش وجودم که مربوط به تعامل و ارتباط اجتماعیه، خیلی بهش انرژی نمیرسه متاسفانه

من که زیاد تلگرامی و واتزاپی و کلا اهل مکالمه و ارتباط مجازی نیستم، در حد ضرورت و نیاز صرفا ازش استفاده میکنم؛ ارتباط واقعی رو هم کلام شدن و ترکیب فعالیت گوش و زبون و چشم و ذهن میدونم که مستلزم حضور و همراهیه

در کل این مورد هم تکراریه و خیلی وقته باهاش درگیرم، دیگه نیاز به گفتنش نیست. ولی مگه وقتی کسی درد داره، براش تکراری میشه؟ یا فراموشش میکنه؟

فکر نمیکنم ...

 

+ [توی ادامه با رمز شخصی مینویسمش]
++ من وبلاگای همه رو میخونما؛ فقط کامنت گذاریم کم شده، گفتنیای نوشتنیم به حداقل رسیده. کلا حال نمیکنم با این مدلی حرف زدن. الان دلم میخاد زمانی که حرف میزنم، خودم هم، به جای صدای کیبورد لپتاب، صدای خودمو بشنوم

« روایت خطّی یک پیاده راه »...
ما را در سایت « روایت خطّی یک پیاده راه » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1bi-obour4 بازدید : 162 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 14:18